امروز سوار تاکسی شدم ،
کنارم یکی بود که دسش مرغ و روغـن اینا بود
خلاصه بدجوری جا رو تنگ کرده بود ...
گفتم سبدِ کالاست . . .؟
گفت آره ، گفتم پس ربّش کو
گفت مگه ربم میدن !؟؟
گفتم آره بابا مگه نگرفتی؟
بدبخت پیاده شد رفت دنبال رُب ..!
.
.
.
.
.
.
خدایا منو ببخش ، منو ببخش
خودت دیدی جا خیلی کم بود......
برچسبها: جا کم بود خب
تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393
| 17:16 | نویسنده : بانوی پرتقالی |